از پایه میز دوتاپا میسازم از دسته صندلی دوتا دستا شو از ساعت رودیوار براش یه صورت از گلهای سرخ اطلسی لباشو از درخت گیلاس میگیرم چه شاشو میگیرم از بهار روای خندها شو ان عروسک چوبی و تویه باغچه میشینم میبوسم اون خاکه زیره پاشو
[ بدون نام ]
شنبه 20 فروردینماه سال 1384 ساعت 05:23 ب.ظ
شیرین تر از خواب و خیال بود. آن لحظه های روشن دیروز تنها تر از عشق کویر. یک آسمان پر حجم و خاموش نیلوفری در آب و رؤیا خوابیده چون یک آفتاب بود عالیییییییییییییییی
salam vahid jan kayli mikhamet nokaretam keyli bahali
ay avazi hala vase man site mizani :
سلام وبلاگ باخالی دارید
nazari nadaram
فردی هست که آهنگ قلبت رو می دونه
و می تونه وقتی تو کلمات رو فراموش می کنی
اونا رو واسه ات بخونه.
سلام!
من موندم این همه آدم چرا عروسک چوبی آخه؟
من به تو تکیه می کنم و تو به من
و اونوقت همه چیزمون مرتبه.
شیرین تر از خواب و خیال بود.
آن لحظه های روشن دیروز
تنها تر از عشق کویر. یک آسمان پر حجم و خاموش
نیلوفری در آب و رؤیا
خوابیده چون یک آفتاب بود
عالیییییییییییییییی
سلام . خوبی ؟ با اجازه شما ادرس وبلاگت رو تو باغ رویاها گذاشتم و برای من افتخار هست شما رو لینک کنم . در پناه حضرت مهر باشی
آپ شد منتظرم