دیروز پس از مردن ادم برفی

شد آب تمام تن آدم برفی

امروز دوباره کودکی را دیدم

سرگرم به جان دادن آدم برفی

او دکمه ی چشم های زیبایش را

می دوخت به پیراهن آدم برفی

او شال ندارد ،نه!ولی دستش را

انداخته برگردن آدم برفی

 خورشید طلوع کرد ، کودک برداشت

آهسته سر از دامن آدم برفی

هی برف به آفتاب می زد ، می گفت

برگرد !...برو!... دشمن آدم برفی

 

سلام
امروز میخوام بنویسم ولی....................
نمیدونم  چرا دیگه  دوست ندارم چیزی بنویسم
آخه فکر کنم یکی ناراحته که  من  این  وبلاگ زدم
 اینم مینویسم  برای شما دوستان عزیزم.....................
شاید  این وب تعتیل کردم

دلم گرفته است...میخاهم بگریم اما اشک به میهمانی

 چشمانم نمی آید ,تنم خسته و روحم رنجور گشته و

میخواهم از این همه ناراحتی بگریزم اما پا هایم مرا

یاری نمیکنند . مانند پرنده ایی در قفس زندانی گشته

 ام . از این همه تکرار خسته شده ام , چقدر دلم

 میخواهد طعم واقعی زندگی را بچشم , چقدر دلم

میخواهد مثل قدیم عاشق هم بودیم , چقدر دلم

میخواهد مثل قدیم کلمه ی دوستت دارم را هر روز از

زبانت بشنوم , ولی افسوس آن کلمه که مرا به زندگی

 امیدوار می کرد هال به فرا موشی سپرده شد و

جایش را تحقیر گرفت .

 




 

 

 

 

راز عشق

 

عشق یعنی لحظه های  التها ب

 

عشق یعنی لحظه های  نا ب  نا ب

 

عشق یعنی  اتفاق  دو  نگاه

 

عشق یعنی قطره و دریا شدن

 

عشق یعنی دیده بر در دوختن

 

عشق یعنی درفراقش سوختن

 




 

 

 

 

 

seachain-anim2.gif (13740 bytes)           seachain-anim1.gif (16911 bytes)            seachain-anim2.gif (13740 bytes)

seawave-title1.gif (11532 bytes)

If I had to pick but one thing
To take across the sea
I think I'd pick a good friend
To go along with me

 

 

rain_md_clr.gif (3399 bytes)rain_md_clr.gif (3399 bytes)
rain_md_clr.gif (3399 bytes)

 

seachain-boat1.gif (10265 bytes)

 

A friend is more precious
Than any material thing
She can make you feel complete
And get your soul to sing

   

seachain-anim2.gif (13740 bytes)  seachain-anim2.gif (13740 bytes)seachain-anim2.gif (13740 bytes)

   

And when that friend and I
Set sail across that sea
We'll fear no squall nor storm
Together strong we'll be

 

lightning_md_clr.gif (3714 bytes)

seachain-boat1.gif (10265 bytes)

lightning_md_clr.gif (3714 bytes)

 

seachain-anim1.gif (16911 bytes)seachain-anim1.gif (16911 bytes)  seachain-anim1.gif (16911 bytes)

When I've crossed that sprawling sea
And stepped out on new land
I will not be a stranger there
I'll have my friend in hand

 

 

   
 

 

seachain-anim3.gif (9969 bytes)seachain-boat1.gif (10265 bytes)

 

   

A friend is more rewarding
Than the treasures of that sea
She can give you wealth through love
Your spirit rich and free

 

seachain-anim2.gif (13740 bytes)  seachain-anim2.gif (13740 bytes)seachain-anim2.gif (13740 bytes)


 

seachain-anim2.gif (13740 bytes)            seachain-anim1.gif (16911 bytes)            seachain-anim2.gif (13740 bytes)

seawave-title1.gif (11532 bytes)

seachain-anim2.gif (13740 bytes)            seachain-anim1.gif (16911 bytes)            seachain-anim2.gif (13740 bytes)


شاگرد و استاد

 

شاگردی از استادش پرسید:" عشق چست؟"
استاد در جواب گفت:"به گندم زار برو و پر خوشه ترین شاخه را بیاور. اما در هنگام عبور از گندم زار، به یاد داشته باش که نمی توانی به عقب برگردی تا خوشه ای بچینی!"
شاگرد به گندم زار رفت و پس از مدتی طولانی برگشت. استاد پرسید: "چه آوردی؟"
و شاگرد با حسرت جواب داد: "هیچ! هر چه جلو میرفتم، خوشه های پر پشت تر میدیدم و به امید پیدا کردن پرپشت ترین، تا انتهای گندم زار رفتم "
استاد گفت: "عشق یعنی همین!"

 
شاگرد پرسید: "پس ازدواج چیست؟"
استاد به سخن آمد که:" به جنگل برو و بلندترین درخت را بیاور. اما به یاد داشته باش که باز هم نمی توانی به عقب برگردی!"
شاگرد رفت و پس از مدت کوتاهی با درختی برگشت. استاد پرسید که شاگرد را چه شد و او در جواب گفت: "به جنگل رفتم و اولین درخت بلندی را که دیدم، انتخاب کردم. ترسیدم که اگر جلو بروم، باز هم دست خالی برگردم."  استاد باز گفت: "ازدواج هم یعنی همین!!"


کاش می دانستی

        من به چه دلهره از باغچه همسایه سیب را دزدیدم

             باغبان تند دوید

                     سیب را دست تو دید

                             غضب آلوده به من کرد نگاه

                                          سیب دندان زده از دست تو افتاد به خاک

  و تو رفتی و هنوز

          خش خش گام تو آرام آرام

                    میدهد آزارمو من

                       غر ق این پندارم

                   

             که چرا باغچه کوچک ما سیب نداشت