می خوام بگم که دوست دارم
ولی ............
ولی تو نفهمیدی
تویه اون گرما گرمایه دستام رو نفهمیدی
با عشقت عمریه سوختمو ساختم
قلبم رو واسیه ناز تو باختم
ازاول از اول تورو شناختم تورو شناختم
بارون زد اشکای گرم منو تو ندیدی
آفتاب شد گرمی دستامو نفهمیدی
تو فصل بی عشقی طعم لبهامو تو نچشیدی
رفتی و بی تو دلم پر درده
پاییز قلبم ساکت و سرده
دل که می گفتم محرمه با من
کاشکی می دیدی بی تو چه کرده
ای که به شبهام صبح سپیدی
بی تو کویری بی شامم من
ای که به رنجام رنگ امیدی
بی تو اسیری در دامم من
با تو به هر غم سنگ صبورم
بی تو شکسته تاج غرورم
با تو یه چشمه چشمهء روشن
بی تو یه جادم که سوت و کورم
ای که به شبهام صبح سپیدی
بی تو کویری بی شامم من
ای که به رنجام رنگ امیدی
بی تو اسیری در دامم من
چشمهء اشکم بی تو سرابه
خونهء عشقم بی تو خراب
شادیا بی تو مثل حبابه
سایهء آهه نقش بر آب
رفتی و بی تو دلم پر درده
پاییز قلبم ساکت و سرده
مرجان
مارتیک
سلام بچه ها من اصلا یادم نبود
سال نو مبارک
سال خوبی داشته باشید
قرار بود فقط بی قرار من باشی
وروزهای مبادا کنار من باشی
قرار بود که مهتاب من شوی نه فقط،
شبی ستاره ی دنباله دار من باشی
که هر ستاره ی دنباله دار رفتنی است
خیال می کردم ماندگار من باشی
سر قرار نبودی خمار برگشتم
قرار بود که چشم انتظار من باشی
تو دست های خودت را به دست های کسی...
بدون اینکه کمی شرمسار من باشی
چرا مرا به امان خدا رها کردی؟
به جای اینکه خداوندگار من باشی.