کاشکی میشد که بخندم همیشه

زندگی راستی چه زود میگذره
آدم از فردای خود بی خبره
زندگی راستی چه زود میگذره
آدم از فردای خود بی خبره
گاهی از مدرسه و کیف و کتاب گفتی برام
گاهی از شیطونیهای بی حساب گفتی برام
گاهی از مردم بی عاطفه نالیدی واسم
گاهی از عاشقی و رنج و عذاب گفتی برام
زندگی راستی چه زود میگذره
آدم از فردای خود بی خبره
زندگی راستی چه زود میگذره
آدم از فردای خود بی خبره

کاشکی میشد که بخندم همیشه



نظرات 3 + ارسال نظر
شیما دوشنبه 8 فروردین‌ماه سال 1384 ساعت 11:58 ق.ظ

سلام سال خوبی داشته باشی در ظمن واقعا وب جالبی داری

م دوشنبه 8 فروردین‌ماه سال 1384 ساعت 01:05 ب.ظ

وحید جان اینو همیشه به یاد داشته باش که:
فرقی نمی کنه که چی می نویسم و چی می شنوم..
فرقی نمی کنه که اولش چی بود... و آخرش چه شد..
فرقی نمی کنه چه کسی اول می آد و چه کسی دیگه... هرگز ... نمی آد...
ولی !
مهم اینه که من میدونم.. همه اون چیزهای که هیچ کس نمیدونه..
مهم اینه که تنها واسه خودم می نویسم و دلم...
...
موفق باشی

حسن دوشنبه 8 فروردین‌ماه سال 1384 ساعت 06:19 ب.ظ

جالب بود

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد